نوشتن نوشتن نوشتن،
یکی از توصیه هایی است که به دوستانی که علاقه به نوشتن و نویسندگی و ارسال مقاله و غیره دارند می کنم. حتی شده به نوشتن خاطرات روزانه و سنگ شوت کردن هایت در مسیر مدرسه و افکاری که در سر می پرورانی و می خشکانی شان.
اما وقتی شروع به نوشتن کردی، داستان هم بنویس. همان افکار را در داستان هایت بیاور. همان شخصیت شوت کننده سنگ را در داستانت بیاور. همان گفت و گوهایی که خواهر و برادر و مادرت با هم دارند را در داستانت بیاور. تا برسد روزی که تو خود، خلق کننده باشی. دست کم مگیر آن تمرینات را.
قدرت شنیدن را بالا می برد وقتی گفت و گو می نوشتی.
قدرت درک و گزیده چینی ات بالا می رفت وقتی گفت و گو می نوشتی.
قلمت روان می شد وقتی داستانک می نوشتی.
دهنت مسنجم می شد وقتی برگه ای را سیاه می کردی.
محتواهایت بالاتر می رفت و منطقت افزون می شد وقتی سیاهه می نوشتی.
اما برای داستان خوب، بشنو از زبان محمدرضا سرشار، یک داستان نویس، که چه مولفه هایی دارد و چه فرمان می دهد کوتاه، همچون ده فرمان
معیارهای یک داستان خوب؟
جذابیت، تازگی موضوع، استحکام ساختار، پرداخت دقیق، جزئی نگری، ریزبافت و ظریف بودن، داشتن نکته یا حرفی برای گفتن و... .
ده فرمان برای نوشتن یک داستان خوب؟
* نگریستن به جهان اطراف و خود و دیگران، از زاویه ای متفاوت با دیگران و خود
* نفوذ دادن نگاه از سطح به لایه های زیرین و عمیق پدیده ها و انسان ها
* تقویت حواس پنج گانه و یا حداکثر استفاده از آنها؛ مطالعه بادقت آثار ارزشمند
* ثبت بی درنگ تجربیات حسی و اندیشه ای خود، با تمام جزئیات
* ثبت پیوسته جرقه هایی که در ذهن زده می شود، بی درنگ و بادقت کامل
* نوشتن دقیق خلاصه داستان هایی که می خوانیم
* یادداشت تعابیر و توصیف های زیبا و جالبی که در داستان ها یا اشعار می خوانیم
* ثبت گفته های جالب افراد، به همان صورت
* مطالعه و به خاطر سپردن اشعار باارزش و تکرار و زمزمه مرتب آنها
* مطالعه نمایشنامه های قوی
* در دل حوادث حضور یافتن و پرهیز از راحت طلبی
* مطالعه نقد آثاری که خوانده ایم
* پاک نویس مکرر اثر و خسته نشدن از این کار تا مرز رضایت کامل از نوشته
* برای مدتی کنار گذاشتن نوشتن و منفک کردن ذهن از آن و بعد مراجعه به آن و اصلاحش
* خواندن اثر نهایی شده برای افراد آشنا با داستان و شنیدن نقد و نظرهای آنان و در صورت قبول، اِعمال آن نظرات در نوشته.
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
